(در حاشیه حمله اسرائیل به كنسولگری ایران)

روز دوشنبه ۱۳ فروردین دولت اسرائیل به كنسولگری ایران در دمشق پایتخت سوریه حمله كرد و در اثر آن ۷ نفر از مستشاران ایران و ۶ نفر سوریه ای كشته شدند. پس از این ماجرا جمهوری اسلامی اعلام كرد "كاردار سوئیس در غیاب سفیر، به عنوان حافظ منافع آمریكا در ایران" را احضار كرده است و "پیام مهمی به دولت آمریكا" به عنوان حامی اسرائیل ارسال كرده است. همزمان رسانه ها و مقامات رسمی جمهوری اسلامی اعلام كردند كه بعد از جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی این كشور، به شورای امنیت سازمان ملل نامه داده اند و خواهان اقدامات لازم این شورا علیه حمله اسرائیل شده اند. جمهوری اسلامی رسما اعلام كرده است كه حق خود را برای جواب به اقدام اسرائیل محفوظ میداند.

آمریكا "خواهان قطع فوری جنگ" در نوار غزه شده است! بر اساس اخبار خبرگزاری های مختلف، دولت آمركا پیش نویس قطعنامه ای را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه كرده كه در آن خواستار " توقف فوری" جنگ در نوار غزه شده است. بدنبال این اقدام آنتونی بلینكن، وزیر خارجه آمریكا عازم خاورمیانه شده است. بلینكن در دیدار از عربستان سعودی به شبكه الحدث مدعی شده است: "ما در حقیقت قطعنامه ای ارائه كرده ایم كه در حال حاضر نزد شورای امنیت است و در آن درخواست توقف فوری جنگ و آزادی گروگان ها مطرح شده است."

شبكه های مختلف خبری به نقل از این قطعنامه نوشته اند كه در آن، از "نیاز فوری به افزایش ارسال كمكهای بشر دوستانه به غزه، برچیدن موانع ورود كمكها و باز كردن گذرگاه های ضروری" اشاره شده است. همزمان و طبق این طرح دولت بایدن نسبت به خطر قحطی و بیماری های همه گیر و فاجعه بار و گرسنگی در غزه ابراز "نگرانی عمیق" كرده است. به نقل از این طرح اشاره شده است كه واشنگتن نسبت به پیامدهای حمله زمینی به رفح ابراز نگرانی" كرده است و با آن مخالف است.

"انتخابات" دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، پایان یافت. "انتخاباتی" كه خود مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی آنرا بی رونق ترین "انتخابات" تاریخ جمهوری اسلامی نام میگذارند. با این وصف سران وروسای جمهوری اسلامی تلاش كردند صفوف خود را متقاعد كنند كه این "انتخابات" با حدود "٤٠ درصد مشاركت" مورد ادعای خودشان یك "پیروزی" بزرگ بوده است. خامنه ای نتیجه مورد ادعا را "جهاد" و كار مردم ایران را "حماسه آمیز" خواند.

اما و مستقل از ادعاهای خامنه ای و بقیه سران حكومت، برای همه، چه مردم ایران و چه جمهوری اسلامی، نتیجه از پیش روشن بود. معلوم بود كه "انتخابات"، به هیج عنوان مسئله جامعه نیست. اگر بحث "انتخابات" در رسانه های رسمی و دولتی و صفوف حكومت از مجرای جدالها جناح ها بر سر سهم شان در قدرت و تلاش برای حذف دیگری و گله گذاری های تعدادی از چهره های جمهوری اسلامی كه مورد بی مهری قرار گرفته اند، میگذشت، در پایین جامعه "انتخابات" فقط امکانی بود تا اکثریت مردم یکبار دیگر انتخاب واقعی خود یعنی رفتن جمهوری اسلامی را با صدایی رساتر اعلام کنند. كم نبودند جاهایی كه حتی امكان گذاشتن صندوق رای را نیافتند، جاهایی كه صدنوق رای را جمع كردند و جاهایی كه مراسم "انتخاباتی" حكومت به مراسم جوك و تمسخر مردم تبدیل شد. این تنها مقام "انتخابات" در جامعه بود.

مقدمه: تحولاتی جدی و بزرگ در سطح جهان در جریان است، با شكست "نظم نوین جهانی"، جهان یك قطبی، و شكست سیاست میلتاریستی غرب به رهبری آمریكا، شکلگیری "جهان چند قطبی" را به امری واقع و غیر قابل برگشت تبدیل كرده است. این تحولات مهر خود را بر صفبندی های منطقه ای و جهانی دولتها، احزاب و جنبشهای سیاسی و بعلاوه به رابطه طبقه كارگر و مردم آزادیخواه با دولتهای حاكم زده است. این تحولات با پاكسازی و نسل كشی مردم فلسطین توسط دولت اسرائیل زیر حمایتهای همه جانبه دولتهای غربی، وارد فاز جدی و تعیین كننده ای شده است. این تحولات آرایش دولتها را دستخوش تغیرات جدی داده است، قوانین و مقررات و توافقات و تخاصمات، دوستی و دشمنی های گذشته را یك بار دیگر مورد بازبینی و بخشا بی اعتبار كرده است.

در دنیایی كه تقریبا همه دولتهای بزرگ و كوچك جهان جز اسرائیل رسما اعلام میكنند که خواهان جنگی همه گیر نیستند، بخش اعظم دولتهای غربی برای جنگی همه گیر خود را آماده میكنند. این حقیقت مستقل از اینكه این دولتها چقدر وارد این ریسك بشوند و چنین تصمیم غیر مسئولانه، غیر عقلانی و ماجراجویانه و خطرناكی را بگیرند یا نگیرند، عملا جهان را وارد دوره ای حساس و پر مخاطره كرده اند. بهانه تحریكات و تحركات نظامی دول غربی در خاورمیانه مقابله با "گروههای اسلامی و دفاع از خود" و اما و اصل ماجرا و در سطح جهان، "خطر حمله روسیه" به اروپا و جهان غرب است، خطری كه در دنیای واقعی هیچ نشانه ای از آن و هیچ مبنایی ندارد. بی پایه بودن این خطر و ادعاهای دروغین دولتهای غربی مبنی بر "حمله" روسیه، دلیل بر ندیدن و چشم پوشی از ماجراجویی های نظامی سیاستمدارن غربی نیست. تحركات این دوره بر متن نه تنها شكست سیاست میلیتاریستی غرب كه در دل فروپاشی اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و بن بست های بزرگ و همه جانبه این دولتها و همزمان بن بست و بی جوابی سیستم كاپیتالیستی، به معضلات جهان امروز است.