چاپ

اخیرا برنامه ای از صدا و سیما جمهوری اسلامی پخش شده است و یکی از مهمانان برنامه با لباس کردی و "فرنجی" (جلیقه نمدی که دوره های قدیم در مناطق کوهستانی خصوصا اورامانات میپوشیدند) در برنامه حضور یافته است. مجری برنامه از او میپرسد این لباس چوپانی چیست که پوشیدید. جناب "دکتر" در تمجید از لباس خود و اینکه این "لباس یادگار زمان کاوه آهنگر و نماد آزادی از چنگال ظلم و بیگانگان" است، میگوید و مجری نیز ضمن آفرین گویی به او به تعریف و تمجید از زیبایی لباس فوق می پردازد. برنامه گویا مربوط به دو یا سه سال پیش است که معلوم نیست به چه دلیلی دوباره پخش شده است.

این ماجرا سوژه و بهانه ای شد تا قشری از روشنفکران متعصب ناسیونالیست کرد، از نمایندگان کرد مجلس شورای اسلامی تا طیفی از افراد در اپوزیسیون دست به تحریکات قومی بزنند. طیفی که تشبیه لباس کردی جناب "دکتر" به لباس چوپان را توهین به فرهنگ و مقدسات خود دانسته و خونشان به جوش آمده و در تقدیس لباس کردی دست به تحریک زدند. عده ای آرشیوهای قدیمی خود را زیر و رو کردند تاعکس های خود با لباس کردی را بازیابند و به نمایش بگذارند، در تمجید از لباس به عنوان "هویت" و افتخارات یک "ملت" نوشتند و گفتند و شعر سرودند. "خشمگین ترین" آنها در تحقیر و توهین و بی حرمتی به غیر کرد زبانان هر مرزی را درنوردیدند و ظرفیت فاشیستی خود را به نمایش گذاشتند.

اما این تحرک و بالا آمدن رگ غیرت "ملی" این روشنفکران ناسیونالیست، ربطی به آن مصاحبه و به لباس کردی و "فرنجی هورامی" ندارد. کما اینکه اگرگوینده برنامه به جای چوپان میگفت این لباس قدیم و دوران ایلخانهای مثلا بابان و اردلان و محمد رشید خان است، کسی صدایش در نمی آمد. اما هر چه هست این پدیده بهانه و سوژه ای شد تا عده ای با فریاد "به کرد اهانت شده"، بر طبل پوسیده ترین و عقب مانده ترین احساسات ناسیونالیستی و قوم پرستانه بکوبند و به بهانه اعتراض به صدا و سیما با شعارهای "لباس من هویت من است" و تلاش در راه اندختن طوفان هشتگ "لباس کردی" بار دیگر به نفرت قومی دامن بزنند. "طوفانی" که با اعلام اینکه "ملت کرد پاره تن نظام و اسلام اند" از طرف روسای امور صدا وسیما به سرعت خوابید!

عبدالله مهتدی، که در فرصت طلبی و سوار بر موج شدن مهارت خاصی دارد، این موج نفرت پراکنی عقب مانده و ضد تمدن را فرجه ای برای دامن زدن به آتش کینه توزی کور قومی و پر رونق کردن دکان سیاسی خود دانست. او نیز در تقدیس لباس کردی به شیوه همه قوم پرستان، مردم شهرهای مختلف کردستان را فراخواند که همه جا با لباس کردی به خیابانها بیایند و "افتخارات" خود را به نمایش بگذارند. آقای مهتدی فراخوان خود را با عکس خود و فرنجی گرانبهای دوره خانخانی تزئین و تلاش کرد نماینده این تحرک حاشیه ای و عقب مانده شود. فراخوانی که البته جوابی جز ریشخند از طرف مردمی که ناسیونالیسم کرد و عظمت طلب ایرانی و همه نوع این تعصبات را به یک اندازه ضد آزادی و رهایی خود میدانند، نگرفت! بر کسی پوشیده نیست نفس لباس چه سنتی و چه مدرن و امروزی از هر نوع آن، چیز جز پوشش انسانها نیست و هیچ هویتی را بر نمی تابد. بعلاوه زبان و گویش انسانها و محل تولد هیچ کسی برتری بر دیگری ندارد و بیان هیچ تفاوتی و هیچ هویتی برای انسانها نیست. این ناسیونالیسم است که از لباس، زبان، و محل تولد آدمها برای اهداف سیاسی و سربازگیری از مردم در خدمت خود، هویت و پرچم سیاسی درست میکند، کاری که چیزی نیست جز شیادی سیاسی علیه هویت انسانی همه انسانها و علیه هویت طبقاتی طبقه کارگر.. عبدالله مهتدی و مهتدی های گوناگون ایرانی بخش الترا راست این جنبش اند که تلاش اگاهانه میکنند ناسیونالیسم را تا حد یک فالانژیسم عریان قوم پرستانه ارتقا دهند و مردم همسرنوشت و محروم را به دشم خونی هم تبدیل کنند و خود در قامت رئیس عشیره و رهبر طایفه عروج کنند.

فاصله آقای مهتدی و جنبش ناسیونالیسم کرد در فتوا علیه "دشمنان کرد" به بهانه توهین به "ساحت مقدس" لباس کردی، با فتوای باندهای اسلامی و جانی در ترور و کشتن "کفار" به بهانه کاریکاتوری از محمد از یک مو باریکتر است. هر دو با ادعای "نمایندگی" از طرف مردمی منتسب به مسلمان یا کرد و....، بر زندگی و مبارزه مردم خون میپاشند !

آقای مهتدی بار دیگر تلاش کرد از این مجال برای عروج یک فالانژیسم کور قومی استفاده کند. خود پدیده به مردم کرد زبان مربوط نیست. هدف مهتدی و فعالین و سخنگویان قومی و مذهبی که از تفاوت رنگ پوست، زبان ، نوع پوشش، محل زندگی و اعتقادات مردم هویت و پرچم سیاسی میسازند هم دلسوزاندن برای مردم زحمتکش نیست. در کنار اردوگاه جناب مهتدی در سلیمانیه روزانه زن کشی و قتل عمد از زنان به جرائم ناموسی، کودک آزاری و فقر و بی حرمتی به مردم کارگر و زحمتکش، تحقیر و توهین به همان مردم کرد زبان، از سر کول جامعه بالا میرود، در گوشه کنار شهرهای بزرگ و کوچک کردستان، آذربایجان، تهران، خوزستان و... دهها میلیون کارگر و زحمتکش، مستقل از زبان و ملیت و دین و آیین آنها، توسط بورژواهای گردن کلفت کرد، ترک، عرب و بلوچ و فارس زبان، زندگی و هستی شان به تباهی کشیده شده و برای نان شب خود و خانواده هایشان هر فشار و جان کندن و توهین و اهانت و بی حرمتی را جبرا تحمل میکنند و مهتدی های آن دیار نه اعتراضی دارند و نه خونشان به جوش می آید و نه رگ گردنشان بیرون میزند و نه در دفاع از آنها و علیه بی حرمتی و توهین و اهانت به آنها گلو پاره میکنند. اینها همان چوپانهای جامعه کردستان و بقیه ایران اند و اشراف و اشراف زادگان و روشنفکران و شعرا و سیاستمدارانشان نه تنها دلیلی ندارد خم به ابرو بیاورند، بعلاوه خود در توجیه این موقعیت در کنار همان بورژاواها و حکام تشریف دارند. در حاکمیت برادارن آقای مهتدی در کردستان عراق که از افتخارات جنبش ناسیونالیسم کرد است، زن ستیزی به اوج رسیده است، قوانین بربریت اسلام قانون "سرداران" کرد حاکم است و رسما و قانونا نصف جمعیت که زنان باشند، آدم حساب نمیشوندِ. در احزاب ناسیونالیستی کرد ، در فرهنگ عهد عتق آنها، زن ابزار و خدمتگذار مرد است و پشیزی ارزش ندارد. اما هیچکدام از اینها با عث گله گزاری از جانب خیل عروج کرده و مدافع پوشش بعنوان هویت "کرد" نمیشود. هیچکس خونش به جوش نمی آید، هیچکس عاملین این بربریت را به ناسزا نمیگیرد و هیچکس در این صف فراخوان به زن و مرد شرافتمند و متمدن آن جامعه برای طغیان علیه این توحش دوره تحجر نمیدهد. هیچ رهبر و سخنگو و شاعر و نویسنده جنبش ناسیونالیسم کرد از بالا تا پایین صدایش در نمی آید و خود رسما عاملین این توحشند و کسی "هشتک زن انسان است" راه نمی اندازد.

اما دوره خانخانی، دوره اشرافیت فئودالی، دوره تحجر بشری، دوره تقدیس کلاه "کیپا" یهودیان، صلیب مسیحت، دوره "جبه و شال و کلاه" دوران قاجا، فرنجی کردی و " بُرک" ترکها به عنوان پرچم پایان یافته است. در این گذر جناب مهتدی و مهتدی های قوم پرست همه نوع از ناسیونالیسم، جز رسوایی در میان مردم متمدن چیزی نصیبشان نخواهد شد.

تبدیل لباس سنتی عهد فئودالیسم، به پرچم سیاسی، دامن زدن به هویتهای کاذب، تقدس لباس و زبان و سرزمین چه به نام کرد، چه به نام فارس، ترک یا عرب، درست مانند مسلمان و غیر مسلمان، کافر و غیر کافر، سرمایه گذاری بر احساسات قومی و مذهبی نتیجه ای جز راه اندازی جنگهای صلیبی، فرقه ای و پاکسازی قومی و ... ندارد. این ظرفیت ارتجاعی است که "کوکلوس کلان" های نژاد پرست در آمریکا، فاشیستها در اروپا، آریایی پرستان در ایران، قوم پرستان امثال مهتدی و سازمانش در کردستان، تا فرقه های مذهبی و ضد فلسطینی در اسرائیل، حشد الشعبی در عراق و تا جمهوری اسلامی و باندهای اسلامی در ایران و .... را به پدیده هایی خطرناک و در تقابل با آزادی و سعادت مردم تبدیل میکند.

بی شک در سیر تحولات ایران اگرباندهای جمهوری اسلامی، از سپاه پاسداران تا بیت رهبری و فوکل کراواتی های آنها یک پای اصلی خون پاشیدن به جامعه و قرار دادن همسایه در مقابل همسایه به عنوان دشمن خونین خود باشند، فرقه هایی امثال "سازمان" آقای مهتدی و مجاهد، سلفی و... نیز آتش بیاران معرکه و پای دیگر این سناریواند. ما بر این ظرفیت آگاهیم و از همین رو همیشه بر ضرورت افشا و طرد و ایزوله کردن این ویروسهای قومی، اسلامی و ارتجاعی تاکید داریم.

٢٠ ژانویه ٢٠٢١